آقای کاظمی از سفر کردستان ره آورد مطلوب و گرانمایه ای آورده اند . ایشان، همانطور که وظیفه یک هنرمند واقعی است به میان مردم رفته اند و خصوصیات زندگیشان را – تا آنجا که ممکن بوده است – با رنگهائیکه اصالت محلی خود را حفظ کرده، مجسم ساخته اند . انسانیکه قلم ایشان روی پرده آورده است از موهای سر تا انگشتان پا کرد می باشد و محیط هائیکه در آنجا نگاه نقاش را به خود کشیده است مانند رخت شویان ، دایره زن ، چشمه و غیره برای بیننده ولو آنکه از بازی رنگها چیزی سردر نیاورد مفهوم است. میتوان مدت ها مقابل « مینا خانم » ایشان ایستاد و پیوسته خطوط تازه ای دید. زیبایی بی آلایش زن ، نگاه شوخ در عین حال محجوب و قبل از همه گیرنده او که با عشوه محسوس بدنی آمیخته است آن حالت بی قید نگهداشتن کوزه و بخصوص زمینه گلهائیکه بافتهای یک قالی نادر را بیاد میاورد ، پولکهای سیمین در کلاه ، روی پیشانی ، آرایش مویهای سیاه ، سیاه چون قیر ...
و من فقط می توانم بشمرم:
زن و کوزه ، شاید یک تصادف موهوم این تابلو را در ردیف تابلویکه نقاش از چهره بانو « پ » ساخته است بدیوار آویخته باشد.
پیک صلح - شماره 15 - شنبه 27 اسفند ماه 1338
|